سلام (البته شماها ارزش سلام کردن ندارین ولی ما که مثل شماها نیستیم ما معرفت داریم) به شماها که من این وبلاگ رو برای آدم کردن شماها درست کردم باید تا آخرش بخونین بعد اگه حرفی واسه گفتن داشتین بگین.

من در این وبلاگ می خوام به سخنان حضرت علی (ع) «البته شماها که فقط از حضرت علی (ع) اسمشونو شنیدین ولی به کارهاشون و گفتارشون عمل نمی کنین» استناد کنم و به شماها که ظالم ،ریاکار و پول پرست هستین نشون بدم روزی یه جایی گیر می کنین که نه راه پس دارین نه راه پیش و ما اون روز به شما می خندیم و می بینیم چه طوری باختین و کاخ مجللی رو که فکر می کردین خدا براتون آماده کرده یه کاخ پوشالی از آب در اومده .می دونین چرا من مسجد نمی رم چون می بینم خونه خدا که فقط لایق افراد خداپرسته شده رفت و آمد افرادی مثله شماها که فقط برای گول زدن مردم به اونجا میرین تا مردم بگن چه مرده با خداییه ولی من مسجد نمیرم و نخواهم رفت تا زمانی که افرادی که اونجا می رن فقط به خاطره خدا برن . می دونین چرا قالب این وبلاگ رو سیاه انتخاب کردم چون همرنگه قلبتونه البته می خواستم یه تیکه سنگ هم گوشش بزارم که به همه نشون بدم چقدر قلب شماها سخته و از جنس سنگه ولی دیدم چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.

شناخت بدترین انسانها

دشمن ترین آفریده ها نزد خداوند دو نفرند: مردی که خدا او را به حال خود گذاشته ، و از راه درست دور افتاده است، دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده ،به فتنه انگیزی می کشاند و راه رستگاری گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است. بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتی های خود نیز می باشد.

و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسانهای نادان امت جایگاهی پیدا کرده ،در تاریکی های فتنه فرو رفته ،و از مشاهده صلح و صفا کور است.آدم نماها او را عالم نامیدند که نیست ،چیزی را بسیار جمع آوری می کند که اندک آن به از بسیار آن است،تا انکه از آب گندیده سیراب شود و دانش و اطلاعات بیهوده فراهم آورد.

وصف زشت ترین انسان ‹عام نمایان›

و دیگری که او را دانشمند نامند اما از دانش بی بهره است ،یک دسته از نادانی ها را از جمعی نادان فرا گرفته و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته و به هم بافته اند و دامهایی از طناب های غرور و گفته های دروغین بر یر راه مردم افکنده ، قرآن را بر امیال و خواسته های خود تطبیق می دهند و حق را بر هوس های خود تفسیر میکند.مردم را از گناهان بزرگ ایمن می سازد و جرائم بزرگ را سبک جلوه می دهد. ادعا می کند از ارتکاب شبهات پرهیز دارد اما در آنها غوطه می خورد. می وید :از بدعت ها دورم ولی آن را نمی شناسد که از آن سو برود و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیزد، پس مرده ای است در میان زندگان!

پرهیز از ستمکاری

سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر برم و یا با غل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم ،خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم.چگونه بر کسی ستم کنم برای نفس خویش، که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود، و در خاک زمان طولانی اقامت کند؟

عبرت از مرگ

او را در سرزمین مردگان می گذارند و در تنگنای قبر تنها خوهد ماند. حشرات درون زمین پوستش را می شکافند و خشت و خاک گرو بدن او را می پوساند ، تند باد های سخت آثار او را نابود می کند و گذشت شب و روز نشانه های او را از میان برمی دارد. بدن ها پس ازآنهمه طراوت متلاشی می گردند.و استخوانها بعد از آنهمه سختی و مقاومت وسیده می شوند. و ارواح در گرو سنگینی بار گناهانند و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین می کنند،اما نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه می شود و نه از اعمال زشت می توانند توبه کنند.

آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید؟

که بر جای پای آنها قدم گذاشته اید؟ و از راهی که رفتند می روید؟

و روش آنها را دنبال می کنید؟اما افسوس که دلها سخت شده ،پند نمی پذیردو از رشد و کمال باز مانده و راهی که نباید برود می رود ،گویا آنا هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در بدست آوردن دنیا می دانند .بدانید که باید از صراط عبور کنید ،گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است ،با لغزش های پرت کننده و پرتگاه هایی وحشت زا و ترس های پیاپی...!